دیکشنری
داستان آبیدیک
clean fingered
klin fɪŋgəɹd
فارسی
1
عمومی
::
رشوه نگرفته
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CLEAN ACT UP
CLEAN AGENT FIRE EXTINGUISHING SYSTEMS
CLEAN AIR DELIVERY RATE
CLEAN AND TIDY
CLEAN ANIMAL
CLEAN AS A HOUND'S TOOTH
CLEAN AS A WHISTLE
CLEAN BILL OF HEALTH
CLEAN BREAST
CLEAN COPY
CLEAN COTTON
CLEAN CUT
CLEAN DOWN
CLEAN DRAFT
CLEAN ENERGY
CLEAN FINGERED
CLEAN HAND ENTRY
CLEAN HANDED
CLEAN HANDEDNESS
CLEAN HANDS
CLEAN HOUSE
CLEAN IN PLACE
CLEAN LEGGED
CLEAN LIMBED
CLEAN OFF
CLEAN ONE'S CLOCK
CLEAN OUT
CLEAN OUT OF
CLEAN PLATE
CLEAN PLOW
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید